حال باباغلام اصلا خوب نیس -_- الان عمو فرشید اومد دستگاه اکسیژن و برد از مردن ادمای دوروبرم خیلی میترسم خیلی حتی اونقد ک مردن بقیه برام عذاب اور مردن خودم نیس هرچند که مردن اصلا دست ماها نیست حتی ممکن من الان یهو بمیرم و باباغلام کلی عمر کنه اما خب عمه دیروز زنگ زد به مامان که ی کفن بخره وقتی چشم بهش میخوره تنم مور مور میشه تو فقط باید ته صندق مشکی مامان بزرگ خاک بخوری.جات فققط همون جاست ن تن ادما زیر خروار ها خاک
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت